وبلاگ شخصی

خوش آمدید.

وبلاگ شخصی

خوش آمدید.

  • ۰
  • ۰

سیمای امام علی (ع) در صحاح سته

مریم هاشمی، کارشناس ارشد الهیات گرایش علوم قرآن و حدیث

سال نگارش: 1385

 

چکیده

امروزه در جهانی زندگی میکنیم که مکاتب مادی در صدد تسخیر عرصه های فرهنگی و مبارزه با معنویات هستند. و در چنین فضایی، معرفی امیرالمؤمنین علی (ع) این اسوه زهد و علم و عدالت و ظلم ستیزی و شجاعت و رأفت اسلامی برای بشریت امروز می تواند پیام آور امید و رهایی باشد.

در راستای این هدف مهّم تبیین نوع نگرش و دیدگاههای مذاهب اسلامی نسبت به ایشان و ذکر فضائل و مناقب حضرتش از زبان آنان بسیار مهم است. ترسیم سیمای امیرالمؤمنین علی (ع) در صحاح  ستّه حدیثی اهل سنت، به عنوان معتبرترین منابع حدیثی ایشان، می تواند ما را در راه دستیابی به این هدف یاری نماید. پدیدآورندگان صحاح  ستّه با بیان گوشه ای از فضایل و مناقب امیرالمؤمنین ، بر ویژگی های عالی اخلاقی، علمی، مجاهدت ها و علاقه بسیار رسول خدا (ص) به ایشان صحّه گذارده اند.

در موضوع امامت و ولایت ایشان در کتب صحاح  ستّه احادیث اندک ولی متواتری روایت شده است که می تواند دستمایه ارزشمندی برای اثبات شایستگی ایشان برای ولایت و رهبری امت پس از رسول خدا (ص)  باشد. گرچه مؤلفان صحاح  ستّه با طرح روایاتی در «نفی وصایت، ایشان از زبان عایشه در صدد توجیه جریان خلافت پس از رحلت رسول خدا (ص) برآمده اند ولی در مجموع با بررسی احادیث صحاح  ستّه حدیثی اهل سنت و با توجه به روایاتی که در فضایل و مناقب حضرتش نقل نموده اند میتوان به افضلیت ایشان در رهبری امور دینی و دنیایی مردم، پس از رسول خدا (ص) پی برد

پیشگفتار

تاریخ او را می شناسد، او اعجوبه خلقت و روح توانا و دست مشکل گشایی است که رسول الله  (ص)را در تمام مراحل دعوتش یاری می کند.

امیرالمؤمنین علی (ع) فقط یک امام برای ما شیعیان نیست. او یک سرمایه بشری و یک هدیه الهی به همه انسانهای جویای حق و عدالت و معنویت است و ناشناخته ماندن او و عدم تمک به او، خسارتی بزرگ برای همه انسانهاست. علی (ع) در طول زندگی پر فراز و نشیب و سرشار از مجاهده و تلاشش، با توفانهای سهمگینی که از عصبیت جاهلی و اشرافیت و امتیازات قومی و قبیله ای نشأت می گرفت مواجه شد؛ لیکن چون ناخدایی صبور و بصیر، کشتی هدایت را به پیش برد.

پس از رحلت رسول خدا (ص) و حوادثی که باعث شد رهبری امت از مسیر طبیعی خود خارج شود، اختلاف نظر میان مسلمین بر سر خلافت باعث گردید وحدت میان آنان دستخوش امواج فتنه گردد.

افرادی در طول تاریخ اسلام، در صدد برآمده اند تا از این اختلافات به نفع اغراض شیطانی خود بهره جویند؛ لذا برماست که با پیمودن راه تقریب مذاهب اسلامی توطئه های شوم آنان را خنثی نماییم.

یکی از مهم ترین و عملی ترین راهکارها، برای تحکیم وحدت میان مسلمین، بررسی عالمانه و منطقی مسائل مورد اختلاف است. بررسی هایی به دور از تعصبات فرقه های و تلاش هایی پیگیر در جهت روشن نمودن زوایای تاریک تاریخی و علمی مسائل مورد نزاع می تواند راه وحدت را هموار نماید.

هدف واهمیت موضوع :

 از آنجا که کتب صحاح  ستّه در میان برادران اهل سنت، دارای اعتبار و جایگاه ویژه ای می باشد، شناخت سیمای امیرالمؤمنین در این کنب، یکی از قدم هایی است که می تواند ما را در شناخت نظرات و دیدگاه های ایشان در رابطه با مسائلی چون رهبری و امامت حضرت علی (ع) و فضائل و مناقب حضرتش یاری نماید. باشد که نتیجه این بررسی ها، در راه هدف عالی و ارزشمند ما که همان تقریب مذاهب اسلامی است مؤثر افتد؛ لذا اهمیت و هدف موضوع مورد پژوهش آشکار گردیده و امیدواریم که نتیجه این بررسی ها بتواند در بهره گیری هرچه بیشتر مسلمانان جهان از این حبل متین و ریسمان محکم الهی به کار گرفته شود؛ چرا که ناشناخته ماندن شخصیتی چون علی (ع) بن ابی طالب نه تنها برای ما مسلمین، بلکه برای بشریت خسارتی بزرگ است.

سؤالات تحقیق

 امیدواریم که در این مقاله بتوانیم برای سؤالات زیر جوابی درخور و شای ستّه ارائه نماییم:

 ١- نگرش صاحبان صحاح  ستّه به شخصیت امیرالمؤمنین علی (ع) چگونه است؟

 ۲- مهم ترین ویژگی ها و صفات امیرالمؤمنین از منظر صحاح چیست؟

 ٣- دیدگاه صاحبان صحاح  ستّه به مسئله امامت و خلافت امیرالمؤمنین  چگونه است؟

۴- نتایج بررسی سیمای امیرالمؤمنین در صحاح  ستّه چیست؟

فرضیه های تحقیق

.

۱- به نظر می رسد که پدیدآورندگان صحاح  ستّه برای امیرالمؤمنین به عنوان یک صحابی بزرگوار و خلیفه چهارم مسلمین احترام زیادی قائل اند.

۲- با توجه به گرایش های خاص پدیدآورندگان صحاح  ستّه و با عنایت به شرایط سیاسی، اجتماعی زمان تألیف، احادیث زیادی را در رابطه با امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) در کتب صحاح  ستّه نمی یابیم

۳- در رابطه با فضایل و مناقب امیرالمؤمنین روایاتی در صحاح  ستّه مطرح شده است؛ گرچه این روایات بیان همه فضائل و مناقب ایشان نمی باشد.

۴- در مجموع نحوه برخورد صاحبان صحاح  ستّه با شخصیت امیرالمؤمنین ، برخوردی کاملاً مثبت و حاکی از احترام و تواضع نسبت به ایشان است.

روش تحقیق

روش تحقیق در این مقاله، توصیفی - تحلیلی است و عمدتاً به دو بخش صورت گرفته است؛ بخش اول بررسی و د ستّه بندی احادیثی است که در رابطه با حضرت علی (ع) در کتب صحاح آمده است؛ و بخش دوم بررسی اجمالی احادیث منقول از ایشان در صحاح  ستّه می باشد.

در این مقاله سعی شده است موضوعات و روایاتی مطرح گردد که حداقل در یکی از کتب صحاح درباره آن مطلب حدیثی یا روایتی آمده باشد؛ لذا از طرح احادیث مشهور و متواتری که در دیگر منابع معتبر حدیثی اهل سنت روایت شده ولی در صحاح  ستّه از آنها ذکری به میان نیامده است خودداری شده است.

پیشینه تحقیق

کتب معتبر تاریخی و حدیثی اهل سنت و شیعه صفحات زیادی را به ثبت حوادث و وقایع زندگی، سخنان، شرح مجاهدت ها و فداکاری های مولا علی (ع) در راه اسلام و زهد و علم و حمایت های بی دریغ ایشان از رسول خدا (ص) اختصاص داده اند، ولی چون موضوع این مقاله ارائه سیمای امام علی (ع) در صحاح  ستّه می باشد، منابع محدودی در اختیار داریم. یکی از کتاب هایی که پیرامون این موضوع به نگارش درآمده است (الفضائل الخمسه من الصحاح ال ستّه و غیرها من الکتب المعتبره) از سید مرتضی فیروزآبادی (م ۱۴۱۰ ق.) می باشد. علاوه بر آن کتاب موسوعه امام علی (ع) بن ابی طالب در کتاب و سنت از آقای ری شهری هم به احادیث صحاح  ستّه پیرامون شخصیت و زندگی مولا على پرداخته است.

علامه عسکری در بخش هایی از کتاب «معالم المدرستین، و در کتاب دیگرشان به نام ولایت امام على در کتاب و سنت در رابطه با این موضوع به ارائه مطالبی سودمند پرداخته اند. علاوه بر اینها کتاب ارزشمند «الغدیر» علامه امینی نیز از بهترین کتبی است که در این رابطه می توان نام برد. سید هاشم بحرانی در کتاب «علی (ع) و السنة» که به فارسی ترجمه شده است و با نام سیمای امام علی (ع) در کتاب و سنت به چاپ رسیده است، احادیث منابع معتبر و مشهور اهل سنت را درباره امام علی (ع) گردآوری نموده است. علاوه بر این کتاب ها، دو کتاب دیگر نیز در رابطه با سیمای امام علی (ع) از نظر اهل سنت به طور عام به ذکر احادیث و روایاتی از منابع معتبر اهل سنت و از جمله صحاح سنه پرداخته است. این کتاب ها عبارت اند از: «مقام الامام على ( عند الخلفاء و اولادهم وصحابة الکرام)، از نجم الدین شریف عسکری و کتاب امام علی (ع) در آرای خلفاء از مهدی فقیه ایمانی.

الته در همه کتب نامبرده به تبیین سیمای این امام همام از دیدگاه اهل سنت پرداخته شده است که در ضمن آن به احادیث مطرح شده در کتب صحاح  ستّه نیز اشاره شده است.

سازماندهی تحقیق

این مقاله در ۳ فصل سازمان یافته است. فصل اول آن کلیاتی درباره ساختار پژوهش و فصل دوم آن آشنایی با ارکان پژوهش می باشد که شامل سیری گذرا در تاریخ حدیث اهل سنت از زمان رسول خدا (ص) تا عصر ظهور صحاح  ستّه در قرن سوم هجری میباشد و بخشی نیز به معرفی مولا امیرالمؤمنین از منظر کتب تراجم و رجال اختصاص یافته است. فصل سوم در واقع مبحث اصلی این مقاله می باشد که احادیث صحاح  ستّه پیرامون شخصیت و زندگی امیرالمؤمنین شامل:

۱۔ امامت امیرالمؤمنین علی (ع)ه السلام

۲- فضائل و مناقب امیرالمؤمنین می باشد .

می باشد.

سپس یک بررسی مختصر و اجمالی درباره احادیث منقول از امیرالمؤمنین در صحاح  ستّه صورت می گیرد.

در خاتمه به نتیجه گیری و پاسخ به سؤالات مطرح شده در ابتدای مقاله در ارتباط با سیمای امام علی (ع) در صحاح  ستّه می پردازیم.

سیری گذرا بر تاریخ حدیث اهل سنت

پدیدآورندگان صحاح  ستّه این مجموعه های حدیثی را در قرن سوم هجری از میان صدها هزار حدیث منقول از رسول خدا (ص) و صحابه آن حضرت جمع آوری و تدوین نموده اند.

در اینجا ممکن است این سؤال در ذهن خواننده ایجاد گردد که چرا این کتب در قرن سوم تألیف گردیده اند؟ آیا تأخیر در گردآوری و تدوین احادیث رسول خدا (ص) خدشه ای به صحبت متن و سند این احادیث وارد نموده است یا خیر؟

لذا لازم است به طور اجمالی به سیر تدوین و کتابت حدیث از قرن اول تا سوم اشاره گردد.

نقل و کتابت حدیث در زمان رسول خدا (ص)

رسول خدا (ص) در زمان حیات خویش به تعلی (ع)م و تبیین اصول و مبانی اسلام برای مردم می پرداختند. این تعالیم گاهی به صورت خطابه و سخنرانی، و گاهی در قالب پاسخ به سؤالاتی بود که مردم مطرح می نمودند.

مردم نیز سخنانی را که از ایشان می شنیدند به صورت شفاهی و یا مکتوب نقل و ضبط می نمودند و برای یکدیگر روایت میکردند.

این نقل وکتابت به صورت پراکنده در زمان حیات ایشان صورت می گرفت البته ایشان گاهی در خلال سخنانشان مردم را از نقل نادرست سخنان خویش برحذر می داشتند و جایگاه کسانی را که به حضرتش دروغ ببندند در آتش عنوان می نمودند.

ولی در بسیاری از موارد هم در روایات داریم که حضرت افراد را به نقل و روایت سخنانشان و رساندن آن به دیگران تشویق می نمودند.

در صحیح مسلم در روایتی از قول ایشان نقل شده است که فرموده اند: «حدثوا عنّی ولا حرج»[1] (از من روایت کنید که در این کار اشکالی نیست).

دلیل دیگر بر عدم نهی ایشان از کتابت و نقل روایاتشان گردآوری و تدوین بعضی از صحیفه ها در زمان حیات رسول خدا (ص) می باشد. صحیفه صادقه و صحیفه همام و صحیفه على از این جمله می باشند.

عبدالله بن عمرو بن عاص ( ۶۵ ق.) صحیفه صادقه را از میان روایت های منقول از ایشان در زمان حیات رسول الله  (ص)و جمع آوری نمود و ایشان مخالفتی نفرمودند. ابن اثیر تعداد روایات این صحیفه را هزار روایت نقل نموده است [2]

صحیفه همام[3]نیز از کتبی است که در نیمه اول قرن نخست تدوین شده است[4]

علاوه بر اینها روایات مکرری است که درباره صحیفه علی (ع) در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن نسائی و دیگر منابع معتبر حدیثی اهل سنت نقل شده است که متن مکتوبی در رابطه با موضوعاتی خاص بوده است.

بخاری در صحیح خود ۹ بار احادیثی در رابطه با صحیفه با اندک اختلافاتی در متن روایت نموده است. به عنوان مثال در «کتاب العلم، درباره آن چنین روایت کرده است:

این صحیفه مشتمل بر مطالب و روایاتی درباره عِقل[5]، آزادی اسیران و اینکه مسلم به خاطر کافر کشته نمی شود، بوده است[6]

بخاری در کتاب علم، کتاب جهاد، باب دیات، باب حرم مدینه، از کتاب حج و باب ذمة المسلمین و غیره از این صحیفه نام برده است.

مسلم در روایتی نقل نموده است: حدود مدینه و دو کوه غیر و ثور هم جزء مطالبی است که در این صحیفه آمده است [7]

از مکتوبه های حدیثی دوران رسول خدا (ص) می توان به صحیفه سعد بن عباده انصاری سمرة بن جندب، ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری اشاره نمود [8]

در کتب رجالی شیعی نام تعدادی از اصحاب ائمه که در قرن اول به نگارش احادیث اقدام می نمودند آمده است از جمله کتاب ابورافع موسوم به «السنن والاحکام والقضایا، و کتاب اصبغ بن نُباته مجاشعی و زیدبن وهب جهنی و ابوذر غفاری و نسخه سلمان فارسی مشتمل بر حدیث جاثلیق رومی و...[9]

این نمونه هایی بود که دلالت می کرد بر اینکه نقل و ضبط احادیث در زمان رسول خدا (ص)ی منعی نداشته است.

نقل و کتابت حدیث در زمان خلفای سه گانه

در زمان خلفای سه گانه مردم از نقل و کتابت حدیث نهی می شدند. ذهبی در (تذکرة الحفاظ) نقل کرده است:.

ابوبکر پس از رسول خدا (ص) مردم را جمع کرد و گفت. اگر از رسول خدا (ص) حدیثی نقل نمایید که در آن اختلاف دارید آنانی که پس از شما می آیند اختلافاتشان بیشتر خواهد شد. پس از رسول خدا (ص) ٫ حدیثی نقل ننمایید اگر کسی از شما سؤال کرد بگویید قرآن در بین ماست، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بشمارید [10]

ذهبی درباره نقل حدیث رسول خدا (ص) در زمان عمر چنین نوشته است:

 عمر سه نفر از صحابه یعنی ابن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را در مدینه حبس کرد و گفت شما از پیامبر فراوان حدیث نقل کرده اید.

حسینی جلالی در این باره می نویسد:

عمر در جلوگیری از نقل و کتابت حدیث بسیار سختگیر بود و این سختگیری وی با گفتن جملة « احسبنا کتاب الله» بر بالای بستر پیامبر آغاز شد و تا سوزاندن کتب حدیث در زمان خلافتش پیش رفت[11]

سیاست منع تدوین و نقل حدیث در زمان عثمان هم پیگیری شد.[12]

در مجموع درباره انگیزه سه خلیفه برای جلوگیری از نقل و نگارش حدیث، محققان اهل سنت سه دلیل آورده اند:

١- جلوگیری از اختلاف میان مسلمانان؛

 ٢- جلوگیری از نسبت خلاف به پیامبر دادن

٣- جلوگیری از تصور ناکافی بودن قرآن برای هدایت بشر.

اما محققان شیعی علت این ممانعت را حوادث سیاسی - اجتماعی صدر اسلام و جلوگیری از نقل و کتابت احادیث در فضائل و مناقب امیرالمؤمنین و به خصوص روایاتی که در رابطه با وصایت و جانشینی ایشان بوده است عنوان می نمایند [13]

نقل و کتابت حدیث در زمان بنی امیه

در زمان بنی امیه سیاست سه خلیفه اول پیگیری شده، علاوه بر آن سیاست ترویج و اشاعه احادیث موضوعه و سیاست پلید و شوم ناسزاگویی به علی (ع) بر فراز منابر در پیش گرفته می شود.

علمای دربار معاویه چون کعب الاحبار روایاتی در فضایل خلفای سه گانه و مذمّت على جعل می نمایند و حکومت هم از آنان حمایت می کند. البته افرادی چون کعب الأحبار و تمیم داری از زمان عمر اجازه نقل احادیث را دریافت می دارند و حمایت می شوند[14]

حاکمان دیگر اموی نیز این سیاست را در پیش می گیرند تا زمان عمر بن عبدالعزیز که در سال ۹۹ هجری به خلافت می رسد. وی که حاکم دادگری بود دست به اصلاحاتی زد؛ از جمله ناسزاگویی به على را بر فراز معابر ممنوع اعلام کرد و فرمان رسمی کتابت و تدوین حدیث را صادر نمود. و فدک را نیز به اهل بیت بازگرداند..

پس از فرمان رسمی کتابت حدیث توسط عمر بن عبدالعزیز و به طور کلی از قرن دوم به بعد، مصنفات حدیثی، مسانید، معاجم و سنن پا به عرصه وجود گذاشتند.

پیامدهای ممنوعیت نقل و نگارش حدیث

ممنوعیت نقل و نگارش حدیث پیامبر این پیامدها و تبعات سوئی به جای گذاشت از جمله فراموشی بعضی از احادیث رسول خدا (ص) ، رواج نقل به معنی در روایات و پیدایش احادیث معلل و موضوعه، اسرائیلیات و قصه پردازی در حوزه حدیث را می توان نام برد.

نقل و کتابت حدیث در زمان بنی عباس .

از قرن دوم هجری که جریانات فکری و فرهنگی نضج گرفت، حاکمان عباسی به دلایل مختلف از جمله موضع گیری در مقابل ائمه دست به حمایت از تدوین نگارش احادیث زدند.

در ابتدا احادیث تبویب و عنوان بندی موضوعی نداشت و فقط محدّثان احادیث را جمع آوری می نمودند ولی کم کم مجموعه ها و کتب حدیثی تبویب موضوعی یافت کتاب موطأ مالک بن انس اولین کتاب مبوبی بود که تدوین شد. سپس مسانید و صحاح پا به عرصه وجود گذاشتند.

صحاح  ستّه حدیثی اهل سنت

در قرن سوم هجری صحاح  ستّه حدیثی اهل سنت تدوین و نگارش شد که عبارت بودند از کتاب های صحیح بخاری، صحیح مسلم معروف به صحیحین و چهار کتاب سنن ابو داوود، سنن ترمذی، سنن نسائی و سنن ابن ماجه که به «سنن اربعه» معروف می باشند.

بعضی از دانشمندان اهل سنت در مورد روایات صحیحین به مبالغه پرداخته و در این زمینه تعصب شدیدی به خرج می دهند و همه روایات این دو کتاب را صحیح و معتبر می دانند.

محمد بن یوسف شافعی گفته است: اولین کتاب صحیح بخاری و سپس صحیح مسلم است و این دو کتاب بعد از قرآن مجید صحیح ترین کتاب هاست[15]

واقعیت این است که احادیث این کتب ششگانه توسط محققین اهل سنت و شیعه به بوته نقد و بررسی کشیده شده است. به عنوان مثال کتاب اضواء على السنة المحمدیه، با استناد به تحقیقات بسیاری از بزرگان اهل سنت گوشه ای از مشکلات احادیث کتاب های بخاری و مسلم را نشان داده است [16]

از طرفی تدوین کتاب های المستدرک» و «العلل» که بعد از صحاح  ستّه صورت گرفت خود دلیل بر این است که اولا آنچنان که ادعا می شود همه احادیث این کتب صحیح نبوده و احادیث موقوف و حتی موضوعه در آنها به چشم می خورد و ثانیا همه احادیث صحیح، در این کتب جمع آوری نشده است. دانشمندان و محققان بسیاری از قدما و متأخرین دست به نقد احادیث صحیحین زده اند؛ از جمله حافظ دارقطنی، ابوزرعه رازی و ابن حجر عسقلانی و ابوبکر باقلانی از قدما[17] و از محققین معاصر نیز افرادی چون شیخ محمد عبده و رشیدرضا و احمد امین نیز به نقد احادیث بخاری پرداخته اند [18]

اما با همه اینها، اکنون کتب صحاح  ستّه در میان اهل سنت جایگاه ویژه ای داشته و از اعتبار فراوانی برخوردار است و از این جهت است که در این مقاله بر آنیم که به تبیین و ترسیم سیمای امیرالمؤمنین از منظر این کتب بپردازیم.

اینک به معرفی کوتاهی از کتب صحاح  ستّه می پردازیم.

١۔ صحیح بخاری یا (الجامع الصحیح) از ابو عبدالله محمد بن اسماعیل بخاری (م ۲۵۶ ق.)

2۔ صحیح مسلم از ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (م ۲۶۱ ق.)

 ٣- سنن ابوداوود از سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانی (م ۲۷۵ ق.)

 ۴- سنن ترمذی از ابوعیسی محمدبن عیسی بن تنوره (م ۲۷۹ ق)

۵۔ سنن نسائی (مسمی به مجتبی) از ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب (م ۳۰۳ق.)

۶- سنن ابن ماجه از محمد بن یزید بن ماجه قزوینی (م ۲۷۳ ق)

صبحی صالح عقیده دارد: برای هر یک از کتب ششگانه وجه تمایزی است که با آن شناخته می شود. بنابراین اگر کسی طالب فقه باشد بایستی به صحیح بخاری و اگر لب مطلب بدون حواشی را بخواهد به صحیح مسلم و اگر زیادی معلومات در علم حدیث را بخواهد به جامع ترمذی و اگر فراگیری احکام را بخواهد به سنن ابوداوود و اگر تقسیم خوب ابواب فقهی منظور باشد به سنن ابن ماجه مراجعه نماید ولی در کتاب نسائی بیشتر این مزایا به کثرت قابل دسترسی است[19]

امیرالمؤمنین علی (ع) از منظر کتب تراجم و رجال

 علی (ع) بن ابی طالب پسرعم رسول خدا (ص) و از یک شجره طیبه می باشند. ابن مغازلی از قول مصعب بن عبدالله می نویسد:

او علی (ع) فرزند ابی طالب و ابی طالب فرزند عبدالمطلب و عبدالمطلب فرزند هاشم و هاشم فرزند عبد مناف و عبد مناف فرزند قصی و قصی فرزند کلاب و او فرزند مُرّه و مرّه فرزند کعب و... است [20]

ترمذی نیز از زبان رسول خدا (ص) به معرفی اسلاف ایشان، که همان اسلاف علی (ع) بن ابی طالب می باشد پرداخته، در روایتی از «واثلة بن اسقع» از قول رسول خدا (ص) می گوید:

همانا خداوند از اولاد ابراهیم، اسماعیل را از اولاد اسماعیل بنی کنانه را برگرید و از بنی کنانه قریش را و از قریش بنی هاشم را و از بنی هاشم من را برگزید.

ابن اثیر، کنبه ایشان را ابوالحسن و نام مادر ایشان را فاطمه دختر اسد بن هاشم و خانواده ایشان را اولین خانواده ای که دو زوج از بنی هاشم با هم ازدواج کرده اند، نوشته است.

وی می نویسد: «ایشان داماد و همسر دختر رسول خدا (ص) فاطمه سیده زنان عالم است و ایشان اولین خلیفه از بنی هاشم هستند[21]

مادرشان نام «حیدره» را بر ایشان نهاد. مسلم در روایتی طولانی از جنگ خیبر، در نقل رجزهای حضرت علی (ع) علی (ع)ه السلام

در جنگ و هماوردی ایشان در مقابل مرحب خیبری از قول ایشان نقل نموده است که مادرم مرا «حیدره» نامید[22]

شیخ صدوق در روایتی از قول فاطمه بنت اسد نقل می کند که من داخل بیت الله الحرام شدم و از خرمای بهشتی خوردم هنگامی که خواستم خارج شوم هاتفی ندا در داد که یا فاطمه، او را على نام بگذار[23]

القاب ایشان را ((وصی))[24]، (مرتضی)، (حیدر) و «امیرالمؤمنین» نوشته اند.

ولادت ایشان را در روز جمعه، ۱۳ ماه رجب، ۳۰ سال بعد از عام الفیل در مکّه مکرّمه نوشته اند[25]. حاکم اخباری را که دلالت دارد ایشان در «جوف کعبه» به دنیا آمده اند متواتر می داند[26]

ذهبی ایشان را از سابقین در اسلام معرفی می نماید [27] و ابن اثیر درباره ایشان می نویسد: ایشان بنا بر نظر عده کثیری از علما اولین فردی است که اسلام آورده است [28]

ترمذی در سنن خویش در روایاتی ایشان را اولین فردی که به رسول خدا (ص) ایمان آورد و نخستین کسی که با ایشان نماز گزارد معرفی می نماید [29]

نسائی به سند خود از عبدالله بن بریده از پدرش نقل کرده است: ابوبکر و عمر از فاطمه خواستگاری کردند. رسول خدا (ص) فرمود: او کوچک است، سپس علی (ع) از او خواستگاری کرد که پیامبر خدا فاطمه را به ازدواج او درآورد[30]

وعلی (ع) زره خود را مهریه ایشان قرار داد.[31]

شهادت ایشان به دست ابن ملجم مرادی که فردی از خوارج بود، صورت پذیرفت. سن ایشان را در هنگام شهادت ۵۷ تا ۶۳ سال نوشته اند[32]

حاکم روز شهادت ایشان را در ۲۱ رمضان[33]  و ابن حجر ۱۷ رمضان سال ۴۰ هجری نوشته است[34]

وی مدت خلافت ایشان را ۴ سال و ۸ ماه و ۱۵ روز نوشته است [35]

امیرالمؤمنین علی (ع) در آینه روایات صحاح  ستّه

در بررسی احادیث کتب صحاح  ستّه با دو د ستّه روایات در ارتباط با مولا علی (ع) روبه رو هستیم:

 دسته اول احادیثی هستند که درباره ایشان و در شأن حضرتش از رسول خدا (ص) و صحابه نقل شده است.

دسته  دوم احادیثی هستند که از حضرت علی (ع)  در مورد موضوعات گوناگون نقل شده است.

از احادیثی که در شأن ایشان نازل شده است مهم ترین قسمت روایاتی هستند که در زمینه اثبات امامت و ولایت ایشان کاربرد دارد مثل حدیث منزلت، ثقلین، ولایت (غدیر) و... علاوه بر آن احادیثی در فضائل و مناقب حضرتش روایت شده است که در رابطه با ایمان، علم، شجاعت، میزان و محک بودن و جایگاه رفیع ایشان نزد رسول الله  (ص) می باشد.

در ذیل هر کدام از این عناوین به ذکر روایاتی از کتب صحاح  ستّه اقا ام گر د یاه است و سپس در تایباد همان مطلب و همان روایت به چند منبع معتبر حادیثی دیگر اهل سنت هم اشاره گردیده است؛ لذا از ذکر احادیثی که بعضا بسیار مشهور و متواتر هم هستند، ولی در صحاح  ستّه، ذکری از آنها به میان نیامده است خودداری گردیده است. با امید به اینکه این بررسی ها در مجموع بتواند ما را به ارائه سیمای این امام همام از منظر کتب صحاح  ستّه نایل نماید.

حدیث منزلت

یکی از احادیثی که در چهار کتب از کتب ششگانه اهل سنت درباره امیرالمؤمنین از روایت شده است، حدیث منزلت می باشد. در این روایت پیامبر اسلام کا خطاب به مولا على می فرماید:

آیا خرسند نیستی که از اینکه منزلت تو در نزد من مثل منزلت هارون در نزد موسی باشد

به عنوان مثال بخاری در صحیح خویش در کتاب فضائل اصحاب النبی در باب مناقب علی (ع) بن ابی طالب روایت کرده است:|

محمد بن بشار و او از غندر و او از شعبه و وی از سعد روایت کرده است که گفت: شنیدم ابراهیم بن سعد از پدرش روایت نموده که رسول خدا (ص) ای خطاب به على فرمود: آیا خرسند نیستی از اینکه منزلت تو در نزد من مثل منزلت هارون در نزد موسی باشد[36]

این عبارت در روایاتی که در صحیح مسلم، سنن ترمذی و سنن ابن ماجه نیز آمده است [37]تکرار شده است و در اکثر آنها در ادامه این جمله آمده است: «الا انه لا نبی بعدی، (جز اینکه بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد(.

دلالت حدیث منزلت

 با بررسی آیاتی که در رابطه با هارون و موسی در قرآن کریم آمده است[38] به این نتیجه می رسیم که هارون بر موسی نقش برادر، وزیر، پشتیبان، همکار و یاور موسی در امر رسالتش را دارا باشد و موسی ایشان را به عنوان خلیفه و چاشنی در میان امت برای هدایت و اصلاح امور مردم قرار داده است؛ لذا بر اساس این روایات تمام این مناصب جز منصب نبوت و پیامبری به علی (ع) بن ابی طالب واگذار گردیده است.

علامه عسکری با اشاره به کلمه «منّی» در روایت فوق می نویسد:

از مناصب هارون برای علی (ع) یاری و همکاری با پیامبر در بازگو نمودن احکام الهی و مرجعیت و حجیت قول ایشان در امور دینی و تبلیغی برای امت استنباط می شود[39]

.

حدیث ثقلین

یکی دیگر از احادیثی که در زمینه اثبات امامت و ولایت مولا علی (ع) و در شأن ایشان از زبان رسول خدا (ص) نقل گردیده است، حدیث ثقلین است.

در این حدیث پیامبر گرامی اسلام به دو ثقل گرانبها یعنی ثقل اکبر (کتاب خدا) و ثقل اصغر (اهل بیت) اشاره می نمایند و بر عدم جدایی این دو تا قیامت و نقش ارزشمند این دو در هدایت و جلوگیری از گمراهی مردم تأکید می نمایند.|

در میان کتب صحاح  ستّه در صحیح مسلم و سنن ترمذی این حدیث نقل شده است[40]

این روایت در حجة الوداع هنگام بازگشت از سفر حج از رسول خدا (ص) نقل شده است که ایشان مردم را جمع نموده و پس از ایراد خطابه ای می فرمایند:

من به زودی دعوت حق را اجابت کرده از میان شما رخت بر می بندم. پیش از آنکه راهی آخرت شوم دو اثر گرانبها که یکی ارزنده تر از دیگری است در میان شما باقی می گذارم. آن دو کتاب خدا و عترت من است. پس بنگرید که با آنان چگونه برخورد می کنید و این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر به ملاقات من برسند

سپس دست حضرت علی (ع) را گرفته و می فرمایند:

پس هر کسی که من مولای اویم این بزرگوار مولای اوست. پروردگارا، دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن شمار[41]

حاکم این حدیث را به قواعد حدیث شناسی بخاری و مسلم از حدیث های صحیح می شمارد.

دلالت حدیث ثقلین

در ابتدا باید مصادیق اهل بیت و عترت در این روایت مشخص شود؛ گرچه ایشان با عبارت «من کنت مولاه فعلى مولاه، در ادامه خطابه خویش حضرتش را معرفی نموده اند و با توجه به فرازهای ابتدای خطبه که ایشان از رحلت خویش و قریب الوقوع بودن آن خبر داده اند آنچه اهمیت پیدا میکند مسئله جانشینی و خلافت ایشان و معرفی فرد با صلاحیتی است که باید این امر را بر عهده بگیرد و این مراسم و این خطبه و این عبارات چیزی جز تعیین جانشین و ولی امر مسلمین بعد از رسول خدا (ص) را بیان نمی نماید.

اما توجه خواننده محترم را به روایتی از عایشه در صحیح مسلم جلب می نماییم که پیامبر گرامی اسلام با انداختن کساء بر سر علی (ع) و فاطمه (س) و حسنین و قرائت آیه تطهیر به روشنی منظور خود را از اهل بیت بیان می نمایند.

مسلم به سند خود در روایتی از عایشه نقل کرده است: «بامداد یکی از روزها رسول خدا (ص) عبایی را که از پشم سیاه بافته شده بود بر دوش داشت و عازم بود از خانه بیرون برود. در آن حال حسن بن علی (ع) وارد شد. حضرت او را در زیر عبا جا داد. پس از آن جسین وارد شد، حضرت او را در زیر آن عبا جا داد. بعد از آن فاطمه آمد او را هم در زیر عبا برد. پس از آن على آمد او را نیز در زیر عبا درآورد. سپس این آیه را تلاوت کرد: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا[42].[43]

این حدیث به طریق دیگر در سنن ترمذی به نقل از عمر بن ابی سلمه نقل شده است[44]

فیروزآبادی حدیث ثقلین را از نظر سندی در کمال صحت و قوت می داند و از احادیث صحیح، مستفیض و متواتر به شمار می آورد [45]

ابن حجر در الصواعق می نویسد: «حدیث ثقلین به طرق زیادی از بیست و اندی صحابی نقل شده است[46]

حدیث ولایت (غدیر)

شاه بیت این حدیث جمله معروف «من کنت مولاه فعلى مولاه» از رسول خدا (ص) است که در ادامه حدیث ثقلین و پس از حجة الوداع پیامبر در جمع عظیم مردم در آن گرمای طاقت فرسا عنوان نمودند و سپس در حق ایشان دعا نموده و فرمودند: خداوندا، کسی که علی (ع) را والا بدارد والا بدار و کسی که علی (ع) را خوار کند خوار گردان.

حدیث غدیر از احادیث متواتری است که بسیاری از کتب و منابع اهل سنت به . تواتر آن اعتراف نموده اند[47] و علامه امینی در «الغدیر» نام ۱۱۰ نفر از صحابه و. ۸۴ نفر تابعین را به حروف الفبا نقل نموده است که حدیث غدیر را روایت نموده اند[48]. وی همچنین نام ۳۶۰ نفر از علمای اهل سنت را که حدیث غدیر را در کتاب هایشان آورده اند ذکر نموده است[49]. ایشان همچنین از ۲۶ نفر از علمای اهل سنت که تألیفاتی درباره حدیث غدیر داشته اند نام می برد از جمله ابن جریر طبری و ابن عقده و ابوبکر جعابی و دار قطنی و شمس الدین ذهبی، کراجکی، حسکانی، ابن جزری، ابوسعید سجستانی و...[50]

جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه را باز میان کتب صحاح و سنن ترمذی و سنن ابن ماجه روایت کرده اند [51]

 دلالت حدیث غدیر

آنچه در فهم عبارت «من کنت مولاه فعلى مولاه، مورد مناقشه قرار گرفته است معنی کلمه مولی است که عده ای آن را در معنی «حب و دوستی به کار برده اند و در نتیجه از آن معنی ولایت و سرپرستی را نفی مینمایند در حالی که یکی از بارزترین معانی کلمه مولا اولی به تصرف بودن است. به علاوه وقتی ولایت علی (ع) بن ابی طالب از جنس همان ولایت رسول الله  (ص)و بر مردم است و ولایت ایشان سرپرستی همه امور دینی و دنیوی مردم بوده است؛ لذا کاربرد این کلمه در این معنی معقول تر و به حقیقت نزدیک تر است و با توجه به شرایط زمانی ایراد این سخنان و جمع نمودن مردم در آن گرمای طاقت فرسا و سپس بیعت و تهنیت گویی مردم به علی (ع) بن ابی طالب * و دیگر قراین موجود، منظور رسول خدا (ص) از «ولی» بودن ایشان همان اولویت ایشان در تصمیم گیری نسبت به امور دینی و سرپرستی امور دنیوی مردم بعد از خویش است و آنچه از اشتهار ایشان به «وصی» در ادبیات و اشعار آن زمان هم بر می آید کاربرد کلمه مولی در اشعار و ادبیات آن زمان[52]، حاکی از آن است که پیامبر گرامی اسلام در روز غدیر خم، امیرالمؤمنین را به خلافت و جانشینی و ولایت امری بعد از خویش منصوب نمودند.

در سنن ترمذی روایتی نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام ، علی (ع) را با عبارت «علی (ع) ولیکم من بعدی، ولیّ همه مؤمنان بعد از خود خوانده است[53]

فیروزآبادی درباره قرینة لفظی «من بعدی در این حدیث شریف می نویسد: قرینه لفظی "من بعدی نشان میدهد که ولی در مشهورترین معنای آن یعنی "مالک امر بودن" به کار رفته است... و در اینجا منظور کسی است که حق تصرف در امور و شئون مربوط به آن شخص را دارد که از طرف او "ولی" معرفی شده است[54]

حدیث «انّ الائمه من قریش»

از میان کتب صحاح  ستّه چهار کتاب صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابوداوود و سنن ترمذی، روایتی از رسول خدا (ص) را نقل نموده اند که ایشان فرموده اند: دوازده نفر امیر و فرمانده اند[55]. و یا این روایت: این دین همیشه تا قیام قیامت و تا هنگامی که ۱۲ خلیفه بر سر شما باشند استوار و پابرجاست این خلفا همگی از قریش هستند[56]

ترمذی و ابوداوود نیز روایاتی قریب به این مضامین آورده اند [57]

 دلالت حدیث «ان الائمه من قریش»

با توجه به فرموده رسول خدا (ص) در حدیث ثقلین که بر عدم جدایی قرآن و اهل بیت تأکید نموده اند و اینکه برای جلوگیری از گمراهی به آنان باید تمسک کرد؛ لذا باید خلیفه ای از جانب رسول خدا (ص) در طول زمان همراه قرآن برای هدایت انسان ها وجود داشته باشد و این با عقیده شیعه اثنی عشری و اعتقاد به مهدویت کاملا انطباق دارد. بنا بر عقیده ما شیعیان، جانشینان رسول خدا (ص) ۱۲ نفرند و آخرین ایشان حضرت مهدی (عج) می باشند که زنده و غایب هستند و مردم از وجود ایشان بهره می برند.

احادیث نفی وصایت

در کنار احادیث مسند و متصل و صحیحی که از رسول خدا (ص) عنوان شد، احادیثی به نقل از عایشه، ابن عباس و حتی به نقل از حضرت علی (ع) در صحاح  ستّه نقل شده است که بر این مفهوم که پیامبر در مورد خلافت و جانشینی کسی وصیتی نفرموده اند تاکید میکند. که این احادیث از دو یا چند حدیث تجاوز نمی نماید که ما آنها را تحت عنوان احادیث «نفی وصایت» مطرح می نماییم.

در یکی از این احادیث به نقل از عایشه روایت شده است که او در پاسخ کسانی که علی (ع) را وصیّ رسول خدا (ص) می خوانند می گوید:

او (رسول خدا (ص) کی به علی (ع) وصیت کرد در حالی که در هنگام رحلت سرش در میان سر و سینه من بود و در این باره به چیزی وصیت ننمود[58]

و یا در روایت دیگری از قول عایشه نقل می کنند:

رسول خدا (ص) از خود، دینار و درهمی و یا گوسفند و شتری باقی نگذاشت و به هیچ چیزی وصیت نکرد[59]

و یا بخاری در روایت دیگری از قول طلحة بن مصرف نقل می کند که عبدالله بن ابی اوفی گفته است که پیامبر «به کتاب خدا وصیت کرده[60]."

دلالت احادیث «نفی وصایت»

روایاتی که نقل شد و روایات شبیه به اینکه وصایت پیامبر را درباره حضرت علی (ع) یا هر کس دیگری نفی می کند در واقع به دنبال صحه گذاشتن بر جریان جانشینی پس از رسول خدا (ص) می باشد و هرگز با احادیث مسند و صحیحی مثل حدیث منزلت و ثقلین و غدیر قدرت برابری ندارد. از طرفی چه کسی گفته است که حتما رسول خدا (ص) باید در آخرین دقایق عمر وصیت نمایند؟ مگر اجتماع عظیم مردم در غدیر خم جای مناسب تری برای این سفارش و وصیت نمی باشد.

آیا حدیث ثقلین و کساء به اندازه کافی برای بیان افضلیت ایشان بر سایرین گویا نمی باشد؟ علاوه بر اینها مسئله طرح احادیث «نفی وصایت و تصریح بر آن خود دلیلی بر این است که در جامعه آن زمان بحث وصایت حضرتش مطرح بوده است. ممانعت از نوشتن وصیت رسول الله  (ص)در «یوم الخمیس و همه تلاش هایی که در جهت دکتمان وصیت، ایشان درباره على صورت گرفت نمی تواند حقایق را پنهان نماید و با همین تعداد اندک روایاتی که در زمینه امامت و وصایت ایشان کاربرد دارد و در صحاح  ستّه مطرح شده است وصایت امیرالمؤمنین خلافت بلافصل ایشان قابل اثبات است.

فضائل و مناقب امیرالمؤمنین

درباره فضائل و مناقب ایشان در کتب صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ترمذی و ابن ماجه در باب فضائل و مناقب صحابة رسول خدا (ص) احادیثی نقل شده است که این فضایل مطرح شده؛ گرچه بیان همه منقبت های ایشان نمی باشد ولی در جای خود بسیار گویا و مهم است. و هیچ حدیث و با روایتی در کتابهای صحاح  ستّه در رد یا نکوهش امیرالمؤمنین نقل نشده است. به

در اینجا برای جلوگیری از طولانی شدن این مقال، این احادیث را از کتب صحاح ستّه به طور خلاصه ذکر می نماییم.

 ایمان امیرالمؤمنین (ع)

1- نخستین کسی که افتخار تشرف به آیین اسلام را دارد على است[61]

۲- اولین کسی که با پیامبر نماز گزارد علی (ع) بن ابی طالب بود[62]

٣- حضرت علی (ع) لا فرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدا (ص) و صدیق اکبرم و اگر کسی پس از من مراتب یادشده را ادعا کند دروغگوست. من هفت سال پیش از همه مردم نماز گزاردم[63]

۴- پیامبر اسلام حدیثی به علی (ع) که در حال وصله زدن کفش رسول خدا (ص) بودند اشاره نموده و فرمودند: او کسی است که حق تعالی او را به پذیرش ایمان آزمایش کرده است[64]

 ۵- پیامبر اسلام به على فرمودند: آیا می خواهی به تو کلماتی را بیاموزم که با گفتن آنها خدای تعالی تو را بیامرزد؟ هرچند تو آمرزیده خدای تعالی می باشی[65]

6-آیه تطهیر در شأن اهل بیت روایت شده است و رسول خدا (ص) با انداختن کساء بر سر حضرت علی (ع) بن ابی طالب و حضرت فاطمه (س) و امام حسن و امام حسین (ع )و فرائت آیه تطهیر [احزاب | ۳۳] آنان را اهل بیت خویش خواند و در حق آنان دعا نمود[66]

 علم و حکمت امیرالمؤمنین

۱۔ رسول خدا (ص) فرمود: من خانه حکمت هستم و علی (ع) در آن خانه است[67]

۲- على می فرمود: هرگاه از رسول خدا (ص) سؤالی داشتم پاسخ مرا میداد و هرگاه ساکت بودم و سؤالی نداشتم رسول خدا (ص) با بیانات خویش مرا مستفیض می فرمود[68]

 ٣- پیامبران هنگامی که حضرت علی (ع) را برای داوری به یمن می فرستادند در حالی که ایشان جوان بودند در حق ایشان دعا فرمودند: «خداوندا، دل او را هدایت کن و زبانش را استوار ساز»

علی (ع) فرموده است: پس از آن دعا من در قضاوتم میان دو شخص به هیچ گونه شک و شبهه ای دچار نشدم[69]

 ۴- عمر بن خطاب گفته است: «علی (ع) از همه ما به داوری آشناتر می باشد[70]

5۔ رسول خدا (ص) فرمود: «علی (ع) بن ابی طالب از همه مردم به قضاوت آگاه تر است[71]

۶- عایشه در پاسخ پرسشی که از او درباره «مسح بر پشت کفش، می شود می گوید: برای پاسخ مسئله به علی (ع) مراجعه کن که او از من داناتر است [72]

۷- در صلح حدیبیه، على صلحنامه را با خط خویش کتابت نمود و...[73]

 ۸- على خطابه های رسول خدا (ص) را برای مردم تقریر و تعبیر می نمود[74]

9- على  برای هم صحبتی و اخذ معارف الهی از رسول خدا (ص) تنها کسی بود که صدقه پرداخت و به آیه عمل نمود و از قول ایشان نقل شده است که فرمودند: وقتی آیه «ءاشفقتم أن تقدموا بین یدی نجو یکم صدقات...» [مجادله /۱۳] نازل شد خداوند از برکت وجود من بود که بر امت منت نهاد و صدقه نجوا را برداشت[75]

10- على فرمودند: برای من در نزد رسول خدا (ص) مرتبه و منزلتی بود که برای کسی از مردمان وجود نداشت. من هر روز سحر خدمت ایشان می رفتم و می گفتم: سلام بر شما ای نبی خدا، و اگر ایشان تنحنح میکرد منصرف میشدم و به نزد خانواده خود می رفتم وگرنه داخل می شدم و به حضور ایشان شرفیاب می گردید[76]

 ۱۱- علی (ع) می فرماید: برای من در نزد رسول خدا (ص) دو بار در شبانه روز، یک بار در شب و یک بار در روز اجازه ورود به خانه ایشان بود هنگامی که مراجعه می کردم اگر حضرت در حال نماز خواندن بودند تنحنح می کردند[77]

. شجاعت امیرالمؤمنین

 ١- پیامبر گرامی اسلام در جنگ خیبر فرمودند: فردا پرچم را در اختیار مردی می گذارم که خدا و رسول او را دوست می دارد و خدا و رسول هم، او را دوست می دارند و خداوند است که خیبر را به دست او فتح می کند [78]

۲- آیه ((هذان خصمان اختصموا فى ربهم ))[حج /19] درباره بدریون نازل شده است؛ یعنی آنهایی که در آن روز با مخالفان نبرد کردند از قبیل حمزه، علی (ع)، عبیدہ بن حارث و شیبه و عتبه و ولید بن عقبه[79]186

 

  • ۰۰/۰۱/۰۴
  • محمد رضا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی